حیف نون رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش می پرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن می دون؟! یارو می گه: برای این که به نفر اول جایزه می دن. حیف نون یوخده فکر می کنه، می پرسه: پس بقیه شون واسه چی دارن می دون!!
حیف نون رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش می پرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن می دون؟! یارو می گه: برای این که به نفر اول جایزه می دن. حیف نون یوخده فکر می کنه، می پرسه: پس بقیه شون واسه چی دارن می دون!!
به آقای خوش غیرت می گن: خانمت با پنج تا مرد سبیل کلفت سوار یه پیکان بودن داشتن توی یه سر بالایی می رفتن. آقای خوش غیرت می گه: بابا ایوالله! این پیکان های سری جدید عجب موتوری دارند!
بقيه درادامه مطلب...
حیف نون تو یک دهی دکتر بوده، می خواسته به یک زنه آمپول بزنه. زنه از این شلیتههای لایه لایه پاش بوده، هرچی حیف نون دامناش رو بالا می زده، تموم نمی شده. آخر حیف نون شاکی میشه به زنه می گه: ببخشید خانم، کو... شما صفحه چنده؟!