حیف نون زنش حامله بوده، نگاه می کنه به شکم زنش، می گه: خانم جان این چیه؟ می گه: بچه است. می گه: دوستش داری؟ می گه: آره خوب، معلومه. می گه: پس چرا قورتش دادی؟!
حیف نون زنش حامله بوده، نگاه می کنه به شکم زنش، می گه: خانم جان این چیه؟ می گه: بچه است. می گه: دوستش داری؟ می گه: آره خوب، معلومه. می گه: پس چرا قورتش دادی؟!
حیف نون تو مانور شرکت می کنه، اسیر می شه!
حیف نون سوار یه خره عکس می گیره. عکس رو می فرسته برای مادرش، زیر عکس می نویسه: سلام بر ننم، بالایی منم!
حیف نون داشته بالای یک ساختمون پنجاه طبقه کار می کرده، یهو یکی از اون پایین داد می زنه: هوی اصغر! خونه تون آتش گرفته، زن و بچه ات سوختن، مردن! حیف نون هم می گه: دیگه این زندگی برای من معنی نداره، خودش رو از اون بالا پرت می کنه پایین. همین جور که داشته می افتاده، یهو به خودش می گه: اِااه.. من که بچه ندارم! دوباره یه خورده می ره، یهو می گه: اِاِاه.. من که زن ندارم! می رسه نزدیکای زمین، می گه: اِاِااه..! من که اصغر نیستم!
حیف نون دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده روی دوشش، داشته میبرده بالای ساختمون. صاحبکارش بهش می گه: تو که فرغون داری، چرا این ها رو می گذاری روی کولت؟! حیف نون می گه: اون دفعه با فرغون بردم، چرخش پشتم رو اذیت میکرد !
حیف نون رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش می پرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن می دون؟! یارو می گه: برای این که به نفر اول جایزه می دن. حیف نون یوخده فکر می کنه، می پرسه: پس بقیه شون واسه چی دارن می دون!!
به آقای خوش غیرت می گن: خانمت با پنج تا مرد سبیل کلفت سوار یه پیکان بودن داشتن توی یه سر بالایی می رفتن. آقای خوش غیرت می گه: بابا ایوالله! این پیکان های سری جدید عجب موتوری دارند!
بقيه درادامه مطلب...
حیف نون تو یک دهی دکتر بوده، می خواسته به یک زنه آمپول بزنه. زنه از این شلیتههای لایه لایه پاش بوده، هرچی حیف نون دامناش رو بالا می زده، تموم نمی شده. آخر حیف نون شاکی میشه به زنه می گه: ببخشید خانم، کو... شما صفحه چنده؟!
به حیف نون می گن چرا زن نمی گیری؟ می گه: ای بابا! کی میاد زنش رو بده به ما؟!
حیف نون كليدش رو تو ماشين جا ميگذاره، تا بره كليد ساز بياره زن و بچش دو ساعت تو ماشين گير ميكنن!